MCDM یکی از جدیدترین راههای تصمیم گیری در کسب و کارهاست.
در اینجا، درباره تصمیم گیری با معیارهای چندگانه MCDM توضیح و بررسی خواهیم داشت.
تصمیم گیری با معیارهای چندگانه MCDM
امروزه در صنعتهای گوناگون، کسبوکارهای کوچک و حتی در زندگی روزمره؛ یادگیری اصول انتخاب موضوعات از اهمیت بسیاری برخوردار است.
بنا بر نیاز ما به تصمیمگیری، ارزیابی و انتخاب صحیح مناسبترین پروژهها نقش حیاتی در زندگیمان دارد.
با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و… میتوان گفت که روزانه بر اهمیت این موضوع افزوده می شود.
متأسفانه بسیاری از مجموعهها قادر به انجام درست این کار نیستند و منابع خود را از دست میدهند.
دلیل این اتفاق، نداشتن اولویتبندی مناسب، معیارهای درست سنجش و حتی اولویتبندی اشتباه برای تخصیص منابع است.
مثلاً کارخانههای تولیدی ملزم به استفاده از ابزاری هستند که بتواند تمام اقدامات و دستورالعملها را مدیریت و نظارت کند.
به دلیل داشتن خط تولید، اپراتور و تجهیزات در کارخانجات تولیدی، این کار از حساسیت بالایی برخوردار است.
داشتن محصول خوب و ارائه خدمتی مناسب فقط درگرو داشتن تجهیزات و اپراتورهای مجرب نیست.
برای دو چندان کردن بازدهی کسب و کار، وجود سیستمی که برتمامی مسئولیتها، ساعتهای کاری مشرف باشد؛ ضروریست.
همچنین بخوانید : راهکارهای برنامه ریزی مدیریتی ترازپویش
توضیحاتی که در قسمت بالا داده شد درواقع مقدمهای بود بر مبحث تصمیمگیری با معیارهای چندگانه MCDM
نیاز ویژه صنعت امروز به MCDM
نیاز ویژه و فزاینده صنعت امروز به MCDM باعث شد تا ترازپویش تصمیم به بررسی و توضیح این مبحث داشته باشد.
قدم اول: اهمیت و جایگاه تصمیمگیری با معیارهای چندگانه MCDM
یکی از وظایف مهم و مؤثر صاحبان کسب و کار؛ قدرت تصمیمگیری درست و منطقی در هر شرایطی است.
اگر بخواهیم این تصمیمات ارا دستهبندی کنیم؛ بهصورت عوامل “کمی” و “کیفی” میتوان از آینها یاد کرد.
آگاهی یک مدیر باعث میشود که بتواند از بین چندین گزینه، بهترین گزینه را انتخاب کند.
فرآیند تصمیمگیری
- محیط خود را بشناسیم وسعی براین داشته باشیم آن را درک کنیم.
- حالتهای ممکن برای پاسخ به محیط را دریابیم.
- بتوانیم آن را به یک مسئله قابلحل تبدیل کنیم.
بررسی چند راهی ها در تصمیم گیری MCDM
در مواقعی که برای رسیدن به هدف، چندین راه پیش روی ماست؛ملزم به بررسی این راه ها هستیم.
ما باید بتوانیم روابط متقابلی که بین آنها است را در نظر بگیریم؛ زیرا ممکن است کم یا زیادشدن عاملی بر روی عامل دیگر تأثیرگذار باشد.
یکی از بخشهای مهم در تعریف مسئله، شناسایی متغیر هاست.
ممکن است بتوانیم متغیرهای مختلفی را تعریف کنیم اما باید به هدف نهایی دقت داشته باشیم، سپس متغیر تعریف کنیم.
مفهوم بهینه چیست؟
مفهومی است که به هدف ما مربوط میشود.
لازم به ذکر است که ممکن است پاسخی که برای یک مسئله بهینه است، برای مسئله دیگر بهینه نباشد.
حتماً تا بحال تجربه کرده اید که برای کاری ساده؛ مثلاً خرید یک کفش، دچار مشکل شده باشید و سخت بتوانید تصمیم بگیرید.
یا حتی در تصمیمگیری خود دچار اشتباه شده باشید.
گزینهها و معیارهای زیادی برای انتخاب و خرید برای شما وجود دارد. بهعنوان نمونه راحتی، مدل، رنگ و… از جمله معیارهای مدنظر شما هستند.
همچنین بوتیکهای زیادی نیز ممکن است مدنظرتان باشد. آیا در هنگام خرید به نظرات دیگران هم اهمیت میدهید؟
MCDM ابزاری کاربردی و نوین برای هر تصمیم گیری!
همانطور که از نام آن پیداست، این ابزار میتواند در شرایطی که چندین معیار پیش روی شماست، برای انتخاب بهترین مورد به شما کمک کند.
در روش MCDM برای سنجش بهینگی، بجای استفاده از یک معیار از چندین معیار استفاده می شود.
این روش (MCDM) امروزه در تمامی حوزه ها به ویژه فضای صنعتی، بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
انتخاب بهترین راهکار که بر اساس معیارهای متعدد و گهگاه متضاد را فراهم آورده شده.
این روشها معمولاً با دو هدف تعیین وزن معیارها یا انتخاب بهترین گزینه مورد استفاده قرار میگیرند.
مطالعات مختلفی با عنوان “اولویتبندی عناصر” با استفاده از انواع مختلفی از این روشها انجام شده است.
نکته جالب توجه این است که این روش امکان استفاده از رویکردهای ترکیبی مختلف را در اختیار دارد.
بدین ترتیب کاربرد انواع مختلف آن را افزایش یافته و بسیار متنوع شده است.
روش استفاده از تصمیمگیری چند معیاره MCDM
معمولاً از ترکیبی از دو یا چند روش تصمیمگیری چند معیاره MCDM استفاده میشود و این در جذابیت حل مسئله بسیار مؤثر است.
همچنین این روشها بهصورت “فازی” و “خاکستری” نیز قابل انجام هستند.
برای استفاده از انواع مختلف روشهای تصمیمگیری چند معیاره MCDM ابتدا باید “هدف” مشخص شود.
اگر هدف تعیین وزن معیارهای تصمیمگیری باشد باید از روشهایی مانند فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، فرآیند تحلیل شبکه، روش بهترین-بدترین و یا روش سوارا استفاده کرد.
اگر هدف انتخاب گزینه بهینه باشد میتوان از روشهای سنتی مانند “تاپسیس” یا “ویکور” یا روشهای پیچیدهتری مانند “پرومته” و “سیر” بهره گرفت.
همچنین میتوان از روشهای جدیدتری مانند آراس، واسپاس، کوداس، ایداس، مورا و مولتی مورا استفاده کرد.
چنانچه هدف بررسی روابط درونی و تعیین الگوی شبکهای باشد بهتر است از روش “دیمتل” استفاده شود که در این مقاله بیشتر به آن میپردازیم.
قدم دوم: چگونه MCDM را به کار بگیریم؟
مدلهای تصمیمگیری چند معیاره MCDM به دودستهٔ عمده مدلهای تصمیمگیری چندهدفه MODM و مدلهای تصمیمگیری چند شاخصه MADM تقسیم میشود:
دستهبندی متغیرهای تصمیمگیری چند معیاره MCDM
در مورد معیارهای بهکاررفته در اینگونه مسئلهها بهطورکلی سه عمل باید انجام گیرد:
- معیارهای کیفی باید به کمی تبدیل شوند
- معیارها بی مقیاس شوند
- وزن نسبی معیارها تعیین شود
برای اینکه بتوانیم یک سیستم چند معیاره را مورد بررسی قرار بدهیم باید با اجزای اصلی آن بهخوبی آشنا باشیم.
مسائل تصمیمگیری چند معیاره MCDM شامل ۶ مؤلفه میباشند:
- هدف که اقدام نهایی ما است.
- تصمیمگیرنده که میتواند شخص یا اشخاص باشند.
- مجموعهای از معیارها که برای ارزیابی از آنها استفاده میشود.
- گزینههایی که برای انتخاب پیش روی ما هستند.
- متغیرهای مجهول و یا متغیرهای تصمیم
- مجموعهای از نتایج بهدستآمده از هر زوج گزینه _معیار
مدلهای چند معیاره MCDM را میتوان اینگونه طبقهبندی کرد:
- مدلهای چندهدفه (MODM): طراحی
- مدلهای چند شاخصه (MADM): انتخاب گزینه برتر
هرکدام از این دو روش تصمیمگیری تأثیر متفاوت وموثری میگذارند و وظیفه خاصی دارند هدف یکی وزن دهی به معیارها، یکی هدفش رتبهبندی گزینهها و دیگری هدفش ارزیابی معیارها میباشد.
تصمیمگیری چندهدفه
مدلهای تصمیمگیری چندهدفه ازنظر وزن دهی
در این دسته، همانطور که از نامش مشخص است، چندین هدف بهطور همزمان در جهت بهینهسازی، مورداستفاده قرار میگیرد.
همانطور که اهداف بیشمار است، مقیاس و معیار سنجش هم زیاد است که هرکدام منحصربهفرد و متفاوت هستند.
مثلاً وقتی به دنبال خرید مسکنی که با کمترین قیمت، بیشترین مزیت را دارا باشد هستید، هدف شما “کم کردن هزینه است” که برحسب واحد پول سنجیده میشود.
با توجه به این نوع مدل از تصمیمگیری میشود استنباط کرد که زمان و اطلاعات اجزاء جدانشدنی از MODM است.
تصمیمگیری چند شاخصه
مدلهای تصمیمگیری چند شاخصه ازنظر نوع شاخصهای موردنظر به مدلهایی “جبرانی” و “غیر جبرانی” تقسیم میشوند.
مدلهای جبرانی متشکل از شاخصههای هستند که در تعامل با یکدیگر بوده و در معنا به این صورت است که مقادیر مطلوب یک شاخص میتواند پوششی برای مقادیر نامطلوب شاخص دیگر باشد.
مدلهای تصمیمگیری چند شاخصه ازنظر وزن دهی
از این مدل زمانی استفاده میشود که قرار است از بین چندین گزینه موردی انتخاب شود که بیشترین اهمیت و مطلوبیت را دارد.
روشهای کاربردی در تصمیمگیری چند شاخصه جبرانی
روش AHP
فرایند تحلیل سلسله مراتبی است که توسط توماس ساعتی در سال ۱۹۸۳ معرفی شد.
هدف از این تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی این است که انتخاب بهترین گزینه را بر اساس معیارهای مختلف از طریق مقایسه زوجی انتخاب میکند.
این تکنیک برای وزن دهی به معیارها نیز استفاده میشود.
روش ANP
در مواردی که سطوح پایینتر بر روی سطوح بالاتر تأثیر میگذارند و یا به تعبیری عناصری که در یک سطح قرار دارند مستقل از یکدیگر نیستند.
این روش تعمیمی از روش قبلی است و این روش شکل کلیتر و کاملتری از روش قبلی میباشد.
روش ویکور
این روش زمانی کاربرد دارد که بخواهیم گزینه هارا رتبهبندی کنیم و بهترین گزینه را برگزینیم.
این روش در مقایسه با سایر روشها ازجمله روش تاپسیس، در محاسبه فواصل گزینههای موجود میزان اهمیت فاصله مطلوب نسبت به بهترین حالت و بدترین حالت در نظر میگیرد.
روش الکتره
در این روش مفهوم غیر رتبهای که مفهوم نوین جدیدتری است جایگزین مفهوم رتبهای میشود بهعنوانمثال برای پاسخ به یک سؤال با چندین گزینه، دیگر رتبهبندی انجام نمیشود که ارجحیت جوابها بررسی شود.
مراحل اجرای این جواب بر اساس یک مجموعه هماهنگ و یک مجموعه غیر هماهنگ پایهریزی شده است.
روش تاپسیس
این روش براین مفهوم استوار است که گزینهای میتواند بهترین انتخاب باشد که کمترین فاصله را نسبت به گزینه ایده آل مثبت و بیشترین فاصله را از گزینه ایده آل منفی داشته باشد.
روش SAW
در این روش سعی بر برآورد تابع مطلوبیت است که گزینهای که بیشترین مطلوبیت را دارا است انتخاب شود.
میتوان به هریک از گزینهها وزنی را داد و سپس وزنهای آنها را محاسبه نمود که اینگونه اهمیت شاخصها بهراحتی مشخص میشود و همینطور میشود ارجح بودن گزینهها را استنباط کرد.
مدلهای غیر جبرانی، بهطور عمده به سه گروه تقسیمبندی میشوند:
- هیچگونه اطلاعاتی در مورد اهمیت معیارها در اختیار نداریم. (مانند روشهای تسلط، بیشترین کمینه، بیشترین بیشینه و …)
- اهمیت معیارها را بهصورت ترتیبی در اختیارداریم و موجود است. (مانند روشهای، جایگشت، حذفی و …)
- اطلاعاتی که مربوط به حدود استاندارد است و همگی قابلقبول هستند برای هر معیار در اختیارداریم (مانند روشهای روش رضایتبخش عطفی و روش رضایتبخش خاص)
مدلهای غیر جبرانی
روشهای تسلط، روش حذف، روش رضایتبخش شمول و… این روشها زیرمجموعه مدلهای غیر جبرانی هستند که آن را اینگونه تعریف میکنند:
“تعامل و مبادله بین گزینهها مجاز نبوده و نقطهضعف یکی توسط نقطه قوت دیگری پوشش داده نمیشود و قابل جبران نیست.”
میخواهیم به مثالی که در رابطه با خرید کفش زده بودیم بپردازیم.
گفتیم برای خرید معیارهای زیادی داریم حال در این بخش به دستهبندی آنها میپردازیم تابتوانیم تصمیم مناسب را بگیریم.
هدف، پیدا کردن بهترین گزینه است!
همانطور که مشاهده میکنید خرید کفش میتواند از هرکدام از سه بوتیک انجام شود، هدف، پیدا کردن بهترین گزینه است که کالای خریده شده هم ازنظر قیمت، هم ازنظر کیفیت وهم مدل، بهترین و مناسبترین باشد.
تکنیکهای تصمیمگیری با معیار چندگانه MCDM با اتخاذ انواع مشخصههای کمی و کیفی و وزن دهی آنها ابزارهای مناسبی درزمینهٔ تحلیل تصمیمگیری میباشند.
تکنیکهای چندهدفه دارای جوابهای غیرقابلشمارش در مقابل آن تکنیکهای چند شاخصه دارای جوابهای قابلشمارش میباشند.
سخن آخر
در حال حاضر روشهای تصمیمگیری چند شاخصه، به دلیل سادگی و داشتن قابلیت زیاد در مدلسازی مسائل واقعی کاربردهای زیادی در حیطههای مختلف دارند.
در این مقاله سعی براین بود که ابتدا اهمیت تصمیمگیری بیان شود و سپس شمارا با ابزارهای سنجش معیارها را آشنا کنیم. تصمیمگیریهایی که در شرایط مختلفی انجام میشوند باید متناسب با آن شرایط متغیرها و ابزارهایی را تعریف و به کار بگیریم تابتوانیم گزینهای را بهعنوان گزینه مناسب وایده آل برگزینیم که مطلوبیت بیشتری نسبت به باقی گزینهها داشته باشد.