نرخ جذب سربار از جمله مهمترین عوامل مؤثر بر هزینه نهایی خدمات و محصولات سازمان است.
هزینههایی که امکان افزودن آنها به نرخ نهایی محصول بهآسانی وجود ندارد، سربار نامیده میشوند.
این هزینهها بهصورت مستقیم در فرایند تولید دخالت ندارند که از جمله آنها میتوان به پول آب و گاز و برق، بیمه، اجارهبهای محل تولید و … اشاره داشت.
پیش از شروع دوره مالی، یک بار هزینه سربار محاسبه میشود. در این محاسبه قیمت نهایی محصول بهصورت تخمینی پیشبینی میشود.
پس از قطعی شدن هزینهها نیز یک بار هزینه سربار قابل محاسبه است. معمولاً با پایان یافتن دوره مالی هزینه سربار برای بار دوم محاسبه میشود.
هزینه سربار چیست؟
از جمله مهمترین اجزای تشکیلدهنده بهای تمام شده سربار ساخت است.
هزینههایی که به طور مستقیم در ساخت کالا و تولید محصول دخالت ندارند
و نمیتوان آنها را به تولید کالا یا محصولی خاص مرتبط کرد، سربار نامیده میشوند.
از طرف دیگر، هزینههای مستقیمی نیز وجود دارند که مرتبط ساختن آنها با کالای خاص یا سفارشی مقرونبهصرفه و منطقی نیست.
این هزینهها نیز بهعنوان سربار شناخته میشوند.
نخ در دوخت لباس و یا چسب و میخ در نجاری و یا اسانس در صنایع مواد غذایی مثالهایی از این هزینهها هستند. هزینههای ساخت و تولید متأثر از این هزینهها هستند اگرچه مقدار آنها هستند اگرچه مصرف و هزینه آنها بسیار ناچیز است. به همین علت این هزینهها بهعنوان سربار شناخته میشوند. موارد زیر مشخصترین هزینههای سربار هستند:
- هزینه استهلاک ساختمان کارخانه
- هزینه اجاره ساختمان کارخانه
- هزینه بیمه اجتماعی سهم کارفرما
- هزینه سوخت کارخانه
- هزینه روشنایی کارگاه و کارخانه
- هزینه حقوق سرپرستان
شناسایی هزینههای سربار تولید
هزینههای سربار در تولید در 2 زمان مختلف شناسایی میشوند. دو زمان مذکور عبارتاند از:
- برآورد سربار پیش از شروع دوره مالی و تحقق سربار که از آن بهعنوان سربار پیشبینی شده یا سربار برآوردشده یاد میشود.
- محاسبه سربار واقعی پس از تحقق یافتن هزینه که از آن بهعنوان سربار واقعی یاد میشود. سربار واقعی در برخی مواد در پایان دوره مالی شناسایی میشود.
جذب سربار پیشبینی شده
در برخی موارد، در آغاز دوره مالی با توجه به تجربیات و یا با درنظرداشتن تغییرات احتمالی قیمت عوامل ایجادکننده هزینه،
هزینههای سربار پیشبینی میشوند که به آن سربار پیشبینی شده یا سربار برآورد شده یاد میشود.
پس از پیشبینی با کمک روشی خاص سربار تا پایان دوره مالی شناسایی شده،
و قیمت تمام شده محصولات بر اساس آن انجام میشود که با نام نرخ جذب شناخته میشود.
نرخ جذب سربار تنها روش ممکن است که بهمنظور تعیین هزینههای سربار قابل تخصیص به کالاها مورداستفاده قرار میگیرد. این روش سریعترین زمان ممکن برای مدیریت و برآورد عدم کارایی و همچنین تشخیص تغییرات غیرمنطقی یا متوازن ساختن قیمت تمام شده محصولات از ماهی به ماه دیگر شناخته میشود.
علل مختلفی برای پیشبینی و برآورد سربار وجود دارد که مهمترین علل آن موارد زیر هستند:
- اختلاف بین مقدار تولید واقعی با تولید برنامهریزیشده
- مشخص نبودن مبلغ واقعی بعضی از هزینههای سربار
- ایجاد شرایط مناسب برای مقایسه هزینههای واقعی و پیشبینیشده
جذب سربار در مؤسسات تولیدی
در مؤسسات تولیدی، در ابتدای دوره تعداد تولید پیشبینی میشود که از آن با نام تولید برنامهریزی شده یاد میشود.
تولید واقعی با تولید پیشبینی شده متفاوت خواهد بود بهطوریکه در برخی موارد تولید واقعی بیشتر از تولید برنامهریزی شده و گاهی کمتر از آن است؛
بنابراین به دلیل مشخص نبودن تولید واقعی در ابتدای دوره، سهم هزینه سربار یک واحد تولیدی نیز قابل تشخیص نخواهد بود.
باتوجهبه گفتههای مذکور طی یک دوره مالی به علت مشخص نبودن سربار نمیتوان قیمت تمام شده یک واحد کالا را مشخص کرد.
بهعنوانمثال در کارخانهای هزینه استهلاک ساختمان آن در مهرماه، 2800000 ریال است و تولید پیشبینی شده آن 8000 عدد است.
در این کارخانه تغییر یافتن تعداد تولید سهم واحد کالای تولید شده از هزینه، بر روی هزینه سربار تأثیر میگذارد؛
بنابراین بهای تمام شده به علت مشخص نبودن سربار واقعی قابل تعیین نیست.
مبلغ واقعی برخی هزینههای سربار مشخص نیست و در نهایت مجبور به پیشبینی جذب سربار خواهد شد.
هزینههای مختلفی چون هزینه برق کارگاه صنعتی که در پایان دوره مالی صورتحساب مربوط به آن دریافت نشده یا هزینه گاز مصرفی مشابه را نمیتوان تعیین کرد.
با این شرایط مشخص نبودن سربار واقعی مشکل است و منجر به پیشبینی سربار میشود؛ بنابراین به تعیین هزینههای سربار مانند گاز و برق مصرفی نیاز است.
وقتی سربار پیشبینی شود، معیاری برای مقایسه هزینههای واقعی و هزینههای پیشبینی شده خواهد بود.
در پایان دوره مالی یا هر زمانی میتوان میان آنچه که باید انجام میشد و انتظار میرفت با آنچه انجام شده مقایسه انجام داد و با بررسی و تجزیهوتحلیل و رفع موانع فعالیت خود را ارتقا داد.
سربار واقعی
در جذب سربار، سربار واقعی هزینههایی هستند که در یک دوره مالی به صورت واقعی صورت گرفتهاند،
و بهای آنها پرداخت شده است یا قرار است پرداخت شود.
همچنین هزینههای جذب سربار مشخص شدهای که با انجام اصلاحات تعیین شدهاند در پایان دوره مالی بهعنوان سربار واقعی شناخته میشوند. هزینههای سربار واقعی معمولاً در پایان دوره مالی مشخص میشوند و هزینههایی هستند که عملاً انجام گرفتهاند. به همین علت مدیران با استفاده از آنها نمیتوانند تصمیمگیری کرده و برای تولید برنامهریزی کنند.
گروهبندی هزینههای سربار
هزینههای سربار را میتوان در یکی از گروههای زیر جای داد:
- هزینههای در حساب کالای در جریان ساخت ثبت میشوند بهعنوان سربار ساخت (هزینه عمومی کارخانه) شناخته میشوند.
- هر هزینه تولید به جز هزینه مواد خام و دستمزد مستقیم در این دسته قرار دارد.
- هزینههای دوره مالی که بهحساب سود و زیان منتقل میشود، سربار اداری و تشکیلاتی نام دارد.
- از جمله هزینههای دوره مالی که بهحساب سود و زیان منتقل میشود، سربار توزیع و فروش شناخته میشود.
طبقهبندی هزینههای سربار
با توجه به اهداف خاص هزینههای سربار میتوان آنها را در دو دسته اصلی قرار داد:
- سربار مستقیم و سربار غیر مستقیم
- سربار ثابت، سربار متغیر و سربار نیمه متغیر
سربار مستقیم و سربار غیرمستقیم
منظور از سربار مستقیم، هزینههایی است که به طور مستقیم مرتبط به دایره مشخصی از تولید یا ماشینآلات هستند.
مواد سوختی دایره مشخصی از تولید، هزینههای دستمزد غیرمستقیم،
اضافهکاری دایرهای مشخص از تولید، تعمیر و نگهداری ماشینآلات خاص و استهلاک ساختمان و تجهیزات خاص از جمله هزینههای سربار مستقیم هستند.
در جذب سربار هزینههایی که از طریق دوایر مختلف یا ماشینآلاتی متفاوت و متعدد ایجاد شوند سربار غیرمستقیم هستند.
این هزینهها را نمیتوان به ماشینآلاتی خاص مرتبط ساخت. هزینه حرارت و روشنی یا اجارهبهای ساختمان ازایندست هزینهها هستند.
برای مشخصکردن نقش و سهم هر دایره در سود سازمان با استفاده از دستهبندی هزینههای سربار به مستقیم و غیرمستقیم تعیین میشود.
سربار ثابت، سربار متغیر و سربار نیمه متغیر
برای تصمیمگیری در خصوص ارتباط با حجم تولید،
قیمتگذاری محصولات یا کنترل هزینهها از طبقهبندی سربار به سربار ثابت، سربار متغیر و سربار نیمه متغیر استفاده میشود.
هزینههایی که با تغییر در حجم تولید تغییر نمیکنند بهعنوان هزینههای ثابت و هزینههایی که با تغییر میزان تولید تغییر کنند بهعنوان هزینه متغیر شناسایی میشوند.
دسته بندی هزینههای سربار در دو دسته اصلی نشان از مغایر بودن آنها با هم ندارد بلکه از هر دو میتوان در تصمیمگیریها استفاده کرد.
بهعنوان مثال هزینه استهلاک ساختمان هم میتواند بهعنوان هزینهای ثابت شناخته شود و هم از نوع مستقیم باشد.
هزینه برق مصرفی نیز ازآنجاییکه متأثر از افزایش یا کاهش تولید است هزینهای متغیر است و به دلیل مرتبط بودن با بخشها و دوایر مختلف تولیدی بهعنوان هزینه غیرمستقیم شناسایی میشود. از سوی دیگر حقوق مدیران کارخانه متأثر از میزان تولید نیست بنابراین سربار ثابت است و باتوجهبه اینکه به دایره مشخصی مرتبط نیست بهعنوان سربار غیرمستقیم نیز شناسایی شود. با مقایسه این موارد میتوانید بهخوبی تفاوت دو دسته اصلی سربار را مشخص کنید.
نرخ جذب سربار در حسابداری صنعتی چیست؟
پس از تعیین سربار پیشبینی شده، این سربار محاسبه شده و مبنای تعیین بهای تمام شده تولیدات قرار میگیرد. به این میزان نرخ جذب سربار میگویند که متاثر از سه عامل زیر است:
- سربار برآوردی (بودجه شده)
- مبنای جذب هزینههای سربار ساخت
- سطح فعالیت انتخاب شده
مبانی جذب سربار ساخت
با توجه به مبانی مختلف جذب سربار ساخت میتوان سطح تولید را مشخص نمود.
مهمترین مبانی جذب سربار کارخانه موارد زیر هستند:
هزینه مواد مستقیم: در اغلب موارد، بین هزینه مواد مستقیم و هزینههای سربار کارخانه نمیتوان رابطهای منطقی یافت. به همین علت این هزینهها نمیتوانند مبنای مناسبی برای جذب هزینههای سربار کارخانه باشند.
هزینه کار مستقیم: زمانی که بین هزینه کار مستقیم و هزینههای سربار کارخانه رابطهای منطقی وجود داشته باشد و نرخهای هر ساعت کار مستقیم در دوایر مختلف با هم تقریباً برابر باشند، میتوان از این مبنا استفاده کرد.
ساعت کار مستقیم: درصورتیکه بین ساعت کار مستقیم و هزینه سربار کارخانه رابطهای مستقیم وجود داشته باشد از این مبنا میتوان استفاده کرد.
ساعت کار ماشینآلات: درصورتیکه از ماشینآلات اتوماتیک در کارخانه استفاده شود، از جمله بهترین مبناها برای نرخ جذب هزینههای سربار ساعت کار ماشینآلات است.
زیرا برخی هزینههای سربار کارخانه مانند تعمیر و نگهداری و استهلاک به ساعت کار ماشین ارتباط مستقیمی دارند.
سربار واقعی: در طول یک دوره مالی هزینههایی به صورت واقعی صرف میشوند که در پایان دوره مالی باید با انجام اصلاحات بهعنوان هزینه سربار شناسایی شده و در حسابهای مالی به ثبت برسند.
محاسبه نرخ جذب سربار
به طور عمومی، نرخ جذب سربار به این صورت محاسبه میشود:
مقدار بودجهای، سربار بودجهای = نرخ جذب سربار
از سه فرمول دیگر نیز میتوان برای محاسبه انواع سربار استفاده کرد:
سربار متغیر جذب شده + سربار ثابت جذب شده = سربار جذب شده
سربار متغیر جذب شده + سربار ثابت جذب شده = سربار بودجهای
سربار متغیر واقعی + سربار ثابت واقعی = سربار واقعی
اضافه جذب سربار
در محاسبه نرخ جذب سربار عامل دیگری به نام اضافه جذب سربار اهمیت دارد که با مقایسه سربار واقعی و سربار جذب شده مشخص میشود و عبارت است از:
سربار واقعی – سربار جذب شده = اضافه جذب سربار
درصورتیکه مقدار این عبارت مثبت شود، سربار جذب شده از سربار واقعی بالاتر بوده و اگر منفی شود، سربار جذب شده از میزان سربار واقعی کمتر بوده است.
سخن نهایی
باتوجهبه مطالب فوق، هزینههای سربار یا نرخ جذب سربار از مهمترین عوامل مؤثر بر بهای تمام شده است و محاسبه آن در سازمانها و مؤسسات در دورههای مالی مختلف اهمیت بسیار زیادی دارد. درک این مفهوم و بهکارگیری آن در صورت لزوم به پیشبرد اهداف سازمانی کمک شایانی میکند.
2 پاسخ